مصطفی چمران

هرگاه صحبت از کار سخت و دشوار می شود لسیتی از کسانی که اسمش از ذهنم می گذرد مصطفی چمران است. چه انگیزه ای در یک نفر باید باشد که با دکترای الکترونیک و فیزیک پلاسما از شیکاگو و زندگی در ایالت متحده، خانواده و فرزندان خود را رها کند و به لبنان و سپس ایران و دفاع از میهنش برود؟

دکتر مصطفی چمران در هفدهم اسفند ماه 1310 در تهران، خیابان پانزده خرداد، بازار آهنگرها، سرپولک متولد شد.
تحصیلات خود را در مدرسه انتصاریه، نزدیک پامنار، آغاز کرد و در دارالفنون و البرز دوران متوسطه را گذراند. در دانشکده فنی دانشگاه تهران ادامه تحصیل داد و در سال 1336 در رشته الکترومکانیک فارغ‏ التحصیل شد و یک‏سال به تدریس در دانشکده‌ فنی پرداخت.

chamran1
در همه دوران تحصیل شاگرد اول بود. در سال 1337 با استفاده از بورس تحصیلی شاگردان ممتاز به امریکا اعزام شد و پس از تحقیقات ‏علمی در جمع معروف‏ترین دانشمندان جهان در دانشگاه کالیفرنیا و معتبرترین دانشگاه امریکا – برکلی  با ممتازترین درجه علمی موفق به اخذ دکترای الکترونیک و فیزیک پلاسما گردید.
در امریکا، با همکاری بعضی از دوستانش، برای اولین ‏بار انجمن اسلامی دانشجویان امریکا را پایه ‏ریزی کرد و از مؤسسین انجمن دانشجویان ایرانی در کالیفرنیا و از فعالین انجمن دانشجویان ایرانی در امریکا به شمار می‏رفت که به دلیل این فعالیت‏ها، بورس تحصیلی شاگرد ممتازی او از سوی رژیم شاه قطع شد.
پس از آن به همراه جمعی از دوستان مؤمن و هم‏فکر، راهی مصر و بمدت دو سال در زمان عبدالناصر،‌ سخت‏ترین دوره‏ های چریکی و جنگ‏های پارتیزانی را آموخت و به عنوان بهترین شاگرد این دوره شناخته و فوراً مسئولیت تعلیم چریکی مبارزان ایرانی به عهده اش گذارده شد.
با پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران، بعد از 23 سال هجرت، به وطن باز می‏گردد. همه تجربیات انقلابی و علمی خود را در خدمت انقلاب می‏گذارد؛ خاموش و آرام ولی فعالانه و قاطعانه به سازندگی می‏پردازد و همه تلاش خود را صرف تربیت اولین گروه‏های پاسداران انقلاب در سعدآباد می‏کند. سپس در شغل معاونت نخست ‏وزیر در امور انقلاب شب و روز خود را به خطر می ‏اندازد تا سریع‏تر و قاطعانه‏ تر مسئله کردستان را فیصله دهد تا اینکه بالاخره در قضیه فراموش ناشدنی «پاوه» قدرت ایمان و اراده آهنین و شجاعت و فداکاری او بر همگان ثابت می شود.
دکتر چمران با گذشت 15 روز شهرها و راه‏ها و مواضع استراتژیک کردستان به تصرف نیروهای انقلاب اسلامی درآورد و کردستان از خطر حتمی نجات یافت و مردم مسلمان کرد با شادی و شعف به استقبال این پیروزی رفتند. بعد از این پیروزی بی‏ نظیر به تهران احضار شد و از طرف رهبر عالیقدر انقلاب، امام ‏خمینی(ره)، به وزارت دفاع منصوب گردید.
شهید چمران در اولین دور انتخابات مجلس شورای اسلامی، از سوی مردم تهران به نمایندگی انتخاب شد و تصمیم داشت در تدوین قوانین و نظام جدید انقلابی، بخصوص در ارتش،‌ حداکثر سعی و تلاش خود را بکند تا ساختار گذشته ‌ارتش به نظامی انقلابی و شایسته ارتش اسلامی تبدیل شود.
پس از آن به نمایندگی رهبر کبیر انقلاب اسلامی در شورای عالی دفاع منصوب شد و مأموریت یافت تا بطور مرتب گزارش کار ارتش را ارائه کند.
یکی از برنامه های دکتر چمران ایجاد واحد مهندسی فعال برای ستاد جنگ‏های نامنظم بود که به کمک آن، جاده‏ های نظامی به سرعت در نقاط مختلف ساخته شد و با نصب پمپ‏های آب در کنار رود کارون و احداث یک کانال به طول حدود بیست کیلومتر و عرض یک متر در مدتی حدود یک‏ماه، آب کارون را به طرف تانک‏های دشمن روانه شد، به طوری که آنها مجبور شدند چند کیلومتر عقب‏نشینی کنند و سدی عظیم مقابل خود بسازند و با این عمل فکر تسخیر اهواز را برای همیشه از سر به دور دارند.
پس از آن ارتش را اماده ساخت تا نظمی نو و شیوه‏ای جدید از جانب جاده اهواز – سوسنگرد به دشمن یورش ببرند. شهید چمران پیشاپیش یارانش، به سوی سوسنگرد می‏شتافت که در محاصره تانک‏های دشمن قرار گرفت.
او سایر رزمندگان را به سوی دیگری فرستاد تا نجات یابند و خود را به حلقه محاصره دشمن انداخت سرانجام با دو زخم بر روی پای چپ خود پیروز میدان شد.
خود را به بیمارستانی در اهواز رسانید و بستری شد، اما بیش از یک شب در بیمارستان نماند و بعد از آن به مقر ستاد جنگ‏های نامنظم و دوباره با پای زخمی و دردمند به ارشاد یاران وفادار خود پرداخت.
پس از زخمی شدن، ‌اولین‏ بار، برای دیدار با امام امت و عرض گزارش عازم تهران شد. به حضور امام رسید و حوادثی را که اتفاق افتاده بود و شرح مختصر عملیات و پیشنهادات خود را ارائه داد. امام امت (ره) به سخنانش گوش، او و همه رزمندگان را دعا می‏کرد و رهنمودهای لازم را ارائه فرمودند.
سخنش تمام شد، با همه رزمندگان خداحافظی و دیده ‏بوسی کرد، به همه سنگرها سرکشی نمود و در خط مقدم، در نزدیک‏ترین نقطه به دشمن، پشت خاکریزی ایستاد و به رزمندگان تأکید کرد که از این نقطه که او هست، دیگر کسی جلوتر نرود، چون دشمن به خوبی با چشم غیرمسلح دیده می‏شد و مطمئناً دشمن هم آنها را دیده بود. آتش خمپاره که از اولین ساعات بامداد شروع شده بود و علاوه بر رستمی قربانی‏های دیگری نیز گرفته بود، باریدن گرفت و دکتر چمران دستور داد رزمندگان به سرعت از کنارش متفرق شوند واز هم فاصله بگیرند. یارانش از او فاصله گرفتند که خمپاره‏ ها در اطراف او به زمین خورد و با اصابت یکی از خمپاره ‏های صدامیان، ترکش خمپاره به پشت سر دکتر چمران اصابت کرد و ترکش‏های دیگر صورت و سینه دو یارش را که در کنارش ایستاده بودند، شکافت. او را به سرعت به آمبولانس رساندند.
در بیمارستان سوسنگرد که بعداً به نام شهید دکترچمران نامیده شد، کمک‏های اولیه انجام شد و آمبولانس به طرف اهواز شتافت، ولی افسوس که فقط جسم بی‏جانش به اهواز رسید و سرانجام در سی‌ام خرداد ماه به دیار ملکوتیان و به نزد خدای خویش پرواز کرد.



قالب وردپرس