جک ولش

مردی با عشق و تعصب به آموزش و ساختن رهبران معروف که بهترین مرکز آموزشی در جهان را بوجود آورده است.
جان فرانس ولش جی.آر در سال 1935 در ایالت ماساچوست آمریکا به دنیا آمد. در سال 1957 مدرک مهندسی شیمی خود را از دانشگاه همان ایالت دریافت کرد.
پس از آن به سرعت به ادامه تحصیل مشغول شد و توانست در کوتاه‌ترین زمان ممکن دکترای این رشته را از دانشگاه آیلینیوس دریافت نماید.
بلافاصله پس از فراغت از تحصیل یعنی در سال 1960، ولش به کمپانی جنرال الکتریک پیوست و مشغول به‌کار شد؛ اما یک سال بعد تصمیم به ترک این کمپانی گرفت.

jak-valsh1

او که از بدو ورود به این مکان با نحوه ارتقا شغلی کارکنان و برخی روش‌های مدیریتی مشکل داشت، پس از یک سال فعالیت و دریافت حقوق 10500 دلار که برای یک مهندس جوان و تازه‌کار اگرچه ایده‌آل بود ولی با دریافت پیشنهاد کار در یک شرکت شیمی معدن با جدیت تمام تصمیم به ترک جنرال الکتریک گرفت.
هنگامی که ولش تصمیمش را برای مسئول رده بالایش، روبن گاتوف مطرح کرد، با عکس‌العمل عجیبی روبه‌روشد. او که تا پیش از این تصور می‌کرد، گاتوف از شکایت‌های هرروزه ولش در مورد نحوه بوروکراسی دست و پاگیر کمپانی خسته شده است و با شنیدن تصمیم او بسیار خوشحال خواهد شد، به ناگاه با عکس‌العمل شدید او مبنی بر عدم اجازه به وی برای چنین کاری روبه‌رو شد.
گاتوف که خود مدیری جوان و لایق در آن بخش به حساب می‌آمد، به خوبی می‌دانست که وجود افرادی متخصص چون ولش برای جنرال الکتریک سرمایه‌ای بی‌کران محسوب می‌شوند و از دست دادن آن‌ها به منزله از دست دادن بخش مهمی از سرمایه شرکت است. از همین‌رو ولش و همسر جوانش را برای گردش در خارج از شهر دعوت کرد و در یک گفت‌وگوی چهار ساعته توانست او را قانع سازد تا از تصمیمش منصرف گردد.
به دنبال این جریان، ولش با عزمی جدی‌تر به کار بازگشت و به کمک گاتوف توانست پله‌های ترقی را به سرعت طی نماید. او ابتدا با بکارگیری روش نوین و مبتکرانه بازاریابی محصولات جنرال الکتریک را به طرز شگفت‌آوری ارتقا داد و از همین‌رو نام و اعتبار خاصی در کمپانی به‌دست آورد.
در سال 1972 به سمت معاونت یکی از بخش‌ها، در سال 1977 مدیریت آن بخش، در سال 1979 یکی از اعضای هیات مدیره و سرانجام در سال 1981 به‌عنوان جانشین رجینالد جونز و جوان‌ترین مدیرکل کمپانی عظیم جنرال الکتریک منصوب شد.
در طول فعالیت 20 ساله او در این سمت، جنرال الکتریک پیشرفتی بی‌سابقه در خود مشاهده کرد به طوری که فروش محصولات آن از 12 میلیارد دلار در سال 1981 به 280 میلیارد دلار در سال 2001 افزایش یافت. تعداد بسیاری از کارشناسان موفقیت ولش را مدیون توانایی او در مدیریت و بکارگیری تکنیک‌های فوق‌العاده موثر می‌دانند. او به سادگی می‌دانست که چطور افکار و اهدافش را به تک تک افراد از بالاترین رده تا پایین‌ترین رده شرکت انتقال دهد. او اعتقاد داشت که مدیران ارشد شرکت به جای نصب انواع و اقسام اطلاعیه‌های مختلف در تابلو اعلانات و یا ابلاغ نظراتشان توسط بوروکراسی طولانی و خسته‌کننده اداری، می‌بایست از شیوه تکرار استفاده کند. به باور او این مساله باید به گونه‌ای انجام شود که اهمیت اهداف و مقاصد و یا دستورات جدید حتی به خانه کارکنان نیز کشیده شود و آن‌ها سر سفره شام با خانواده نیز در مورد آن صحبت کنند. در نظر او اگر در ذهن کارکنان، شرکت از شکل یک راهرو دراز و پر پیچ و خم با موانع متعدد برای رساندن خبر از جایی به جای دیگر به یک سوپرمارکت بزرگ تشبیه شود، دیگر تمامی اتلاف وقت و انرژی در این سیستم اداری از بین خواهد رفت. اگر تمامی بخش‌ها همچون قفسه‌های سوپرمارکت در کنار هم و در معرض تماس دیگران قرار گیرند، نه به سیستم کاری آن‌ها لطمه‌ای خواهد خورد و نه دخالت و ناهماهنگی در انجام امور پدید خواهد آمد، علاوه بر این‌ها تماس طولانی مدت همه با یکدیگر سبب خواهد شد تا مطالب موردنیاز کمپانی بارها و بارها دهان به دهان تکرار شده و در ذهن همگان نقش بندد.
در سال 2001، ولش از سمت خود بازنشسته شد.
دو کتاب پرفروش به نام های (سخنی از درون دل) و (آیین پیروزی) را تالیف کرد و در گروه های مدیریتی فراوانی شرکت داشت. او در مدت 4 سال مشغول به نوشتن مقالاتی در زمینه مدیریت در مجله های مدیریتی بود و همچنین در شبکه های تلویزیونی به عنوان یک مفسر تجارت ایفای نقش نموده است.



ارسال نظر


قالب وردپرس