سویی شیرو هوندا
تصور این که یک پسر آهنگر فقیر که با صداهای کوبنده پتک بر سنگدان بزرگ شده بود صاحب شرکت هوندا موتور شود و بتواند به یکی از ثروتمندان شرکت خودروسازی ژاپن تبدیل گردد کمی سخت به نظر میرسد، خصوصا این که او هیچ تحصیلات عالیهای هم نداشت.
درباره سویی شیرو
سوئی شیرو هوندا، پسر آهنگر فقیری در روستای کوچک کومیو بود این روستا در ۲۷۰ کیلومتری جنوب غربی توکیو قرار داشت. پدرش در کنار کار آهنگری دوچرخه هم تعمیر میکرد. او پیش از ورود به مدرسه در تعمیر دوچرخه به پدرش کمک میکرد.
هنگامی که هوندا به یک آگهی کوچک استخدام شاگرد در یکی از مجلات تجاری برخورد بلافاصله دست از تحصیل کشید و چسبید به کار، به آن پاسخ داد. مدتی به عنوان شاگرد گاراژ پذیرفته شد اما در نهایت مجبور به پرستاری از کودک صاحب گاراژ شد. او برای این کار ماهی یک دلار و ۲۵ سنت حقوق میگرفت. هوندا که ناراحت و خسته شده بود به خانه بازگشت اما فقط ۶ ماه در آنجا ماند و دوباره به توکیو برگشت. این مرتبه به عنوان مکانیک خودرو ۶ سال در توکیو ماند و در ۲۲ سالگی به زادگاهش بازگشت تا خودش به تعمیر خودرو بپردازد. علاقه هوندا به خودرو او را به سوی خودروهای مسابقه سوق داد و در سال ۱۹۳۶ توانست میانگین رکورد سرعت جدیدی خلق کند. متاسفانه او دچار یک سانحه شدید شد و تعدادی از استخوانهایش از جمله مچ هر دو دستش شکسته شد. همسرش که نگران سلامت هوندا بود از او خواست که به مسابقه با اتومبیل پایان دهد. هوندا بدون رفتن به سراغ مسابقه تصمیم گرفت تمام انرژی خود را صرف کارش نماید و در سال ۱۹۳۷ به سراغ تولید رینگ پیستون رفت و شرکت صنایع سنگین توکای سیکی را تاسیس کرد او هنوز هم از نداشتن تحصیلات رسمی رنج میبرد و به همین دلیل در دانشکده فناوری هاماتسو ثبتنام کرد.
سوئی شیرو هوندا می گفت اگـر من بتوانم وسیلهای بسازم می توانم کسب و کار خود را تا نقطه های دوردست دنیا گسترش دهم. او به عنوان توجیه ترک تحصیل خود می گوید: حال کسی را داشتم که از گرسنگی دارد میمیرد اما به جای وعده ای غذا از او انتظار دارند که اصول تغذیه صحیح را بیاموزد.از ناکامی باکی نداشت و براین باور بود که موفقیت را تنها می توان از راه ناکامیهای مکرر و خویشتننگری به دست آورد.
درواقع موفقیت یعنی یک درصد از کاری که 99 درصد آن شکست بوده است. عقیده هوندا درباره کارکنان آن بود که در وهله نخست، هرکس باید برای خودش کار کند. کارکنان خود را فدای شرکت نمیکنند. انسانها برای انجام کار به شرکت می آیند تا از آن لذت ببرند. همین احساس منجر به نوآوری می شود. هوندا شکیبایی را شرط موفقیت می دانست و می گفت: می گویند هریک از ما جلوه ای از ذات بیهمتای خالق را در خود نهفته داریم. فکر می کنم که سهم من از این موهبت، شکیبایی است که وادارم کرد تا در کمین فرصتها باشم.
فکر جستجوگر و خلاق سوئی شیرو هوندا، آهنگرزاده روستاهای ژاپن آنقدر عالی بود که شاید آدمی می توانست از همت بلند او دریابد که پس از ترک تحصیل دبیرستان بتواند طی مدت 12سال بزرگترین کارخانه موتورسیکلتسازی جهان را داشته باشد.اما شاید خود او نیز از همان ابتدا به فکرش نیز خطور نمی کرد که بتواند با ورود از دنیای موتورسیکلتسازی به عرصه تخصصی خودروسازی، در میان غولهای خودروساز جهان سربرآورد و در مقام هفتم سرفرازانه بایستد.
اولین نسل موتورها
هنگامی که تقاضا برای موتورهای هوندا افزایش یافت او واقعا در بازاریابی تجربهای نداشت؛ چرا که شخصا به هدفهای فنی کارش علاقهمند بود، اما با درک این حقیقت که فرآوردههای او باید به فروش برسند، با توزیعکنندهای وارد معامله شد تا تمام موتورهای بازسازی شده را خریداری کند. این خریدار به نوبه خود موتورها را در بستهبندیهایی به عنوان کیت تبدیل موتورسیکلت برای فروش به بازار عرضه کرد. هوندا که اینک از بار مسوولیت بازاریابی آسوده خاطر شده بود میتوانست به تجربه و آزمایش با موتورها ادامه دهد. او سخت بر این باور بود که اگر ژاپن باید به صورت یک کشور بزرگ صنعتی ساخته شود این رستگاری از راه دستیابی به تکنولوژی پیشرفته فراهم میآید.
هوندا در سال ۱۹۴۹ مبلغ ۳۸ هزار دلار از طریق سرمایهدارانی که خواهان سرمایهگذاری بودند پول فراهم ساخت و آن را صرف تکمیل موتور دو سیلندر ۵۰سانتیمتر مکعبی سبک وزنی کرد که قادر بود ۳ اسب بخار نیرو تولید کند. موتورسیکلت تازه نه تنها قدرتش بیش از موتورسیکلت پیشین بود بلکه قاب و بدنه فلزی نشاندار آن نیز عالیتر بود.
تحقیق و توسعه
نام اولیه شرکت هوندا، موسسه تحقیقات فنی هوندا بود که بعدها به شرکت هوندا موتورز تغییر نام داد. این اندیشه ریشه در بافت فکری بنیانگذار شرکت، سوئی شیروهوندا داشت که با وجود آنکه سهم چندانی از تحصیلات رسمی نداشت اما مکانیکی ماهر و مبتکر محسوب می شد. به همین جهت در 1957 اولین واحد مستقل تحقیق و توسعه شرکت تأسیس شد. پس از تأسیس شرکت هوندای آمریکایی، واحد تحقیق و توسعه آن در 1984 افتتاح شد.
اهداف شرکت هوندا عبارت است از:
-توجه و پاسخ دادن به نیازهای اجتماع؛
-درک، توافق و تعهد و مشارکت کارکنان؛
-به کارگیری مناسب منابع؛
-بیشینه کردن منافع بالقوه؛
-پشتیبانی طرح تجاری هوندا.
رسیدن به قله کوه موفقیت و پیشرفت، هدف هوندا بود که با تلاش و همت و سخت کوشی بدان دست یافت. زمانی که هوندا، تنها با شش نفر اولین نمایندگی خود را در کمال صرفهجویی و آزادمنشی و آیندهنگری در آمریکا دایر میکرد، شاید یکی از آموزههای فرهنگی آن کشور پشتیبان معنوی آنها بود: هر چیزی با ارزش و گرانبهاست و اتلاف گناه است…
سلام و درود،هوندابهترین برند موتور سیکلت هست،حرررررررف نداره،من خودم سی بی وان 400 هندا دارم،190 تا روندمش، فقط میگم زنده باد ژاپن، همه چیزش عالیه